تاریخ منوّرالفکری در ایران (۱) روشن‌فکری دینی از کمبود نگاه تاریخ‌محورانه رنج می‌برد برگزاری جشن بزرگ «خدا قوت کارگر» در ورزشگاه امام‌رضا (ع) مشهد استقبال زائران و مجاوران بارگاه رضوی از نمایشگاه «در آستان بقیع» بازدید رئیس بعثه مقام معظم رهبری از نمایشگاه «در آستان بقیع» افزایش ۵۰ درصدی ظرفیت پذیرش زائران مددجو در خراسان رضوی به کجا می‌روم آخر؟ بررسی فضیلت امیرالمؤمنین(ع) در حدیث ردالشمس برگزاری نشست تخصصی «وعده صادق» در مشهد مقدس دومین نشست کارگروه ملی امام‌رضا(ع) در مشهد برگزار شد درباره بانویی نیکوکار که بانی روشنایی حرم مطهر رضوی شد شکر نعمت همجواری با امام رئوف (ع) بازخوانی شخصیت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)| نامه‌ای از مسافر مشهد به مسافر ری ارائه خدمات «آب‌رسانی» در پهنه سیستان توسط خادمیاران رضوی و با هدف کمک به مدیریت کم‌آبی جزئیات برنامه‌های قرآنی روزانه حرم‌مطهررضوی (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) «چشمه‌های معارف رضوی»؛ روایتی از مهم‌ترین احادیث امام رضا(ع) کارگاه دوخت لباس شیرخوارگان حسینی در مشهد مقدس افتتاح می‌شود ویژه برنامه‌های حرم مطهر رضوی به مناسبت شب شهادت حمزه سیدالشهدا(ع) چند هزار حافظ قرآن در خراسان رضوی داریم؟
سرخط خبرها

سنجش حجیت پژوهش‌های اسلامی  مستشرقان

  • کد خبر: ۱۸۳۲۲۶
  • ۱۸ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۸
سنجش حجیت پژوهش‌های اسلامی  مستشرقان
اسلام شناسی حتی اگر در  آغاز  در سنت شرق شناسی، پیوندی با پدیده استعمار داشته، حتی همان زمان هم پاسخی بوده است به حس کنجکاوی برای شناخت و مقایسه جایگاه آن با تاریخ دیگر ادیان و تمدن ها.

از  بلایای تفکرات احیاگری اسلامی و سلفی و سیدقطبی در چند دهه اخیر، تبلیغ اسلام هویت اندیشی بوده که این دیانت را از چارچوب یک نظام معرفتی به نظامی صرفا هویتی تنزل داده است. این نوع نگاه تقلیلی، ناشی از خوف بر خلوص هویت و برآمده از بحران‌های اجتماعی و سیاسی است. از پیامد‌های آن هم بدبینی مطلق است به «دیگری» و احتکار معرفت دینی در آنچه تنها این هویت اندیشان آن را خالص می‌پندارند و هر آنچه بیرون از آن است، نادرست می‌شمارند.

این دیدگاه متأسفانه در دوسه دهه اخیر وارد بخشی از جامعه مذهبی شیعه هم شده است. یکی از نتایج چنین رویکردی، این است که گمان می‌رود درباره اسلام فقط باید مسلمانان سخن بگویند و اگر دیگران درباره اسلام و تاریخ و فرهنگ و فقه و شریعتش حرفی بزنند، آن را توطئه‌ای علیه اصالت هویتی مسلمانان می‌دانند. اسلام، دینی تاریخی و تمدنی و جهانی است. بخشی است از تاریخ جهانی و مانند هر دین و فرهنگ و تمدن دیگری موردعلاقه تاریخ دانان و متخصصان ادیان و تمدن هاست برای بررسی همه جانبه آن.

اسلام شناسی حتی اگر در  آغاز  در سنت شرق شناسی، پیوندی با پدیده استعمار داشته، حتی همان زمان هم پاسخی بوده است به حس کنجکاوی برای شناخت و مقایسه جایگاه آن با تاریخ دیگر ادیان و تمدن ها. اسلام سیاسی و بنیادگرایی دینی، ده‌ها سال است که با شعار‌های هویتی خود، هرگونه شرق شناسی و اسلام شناسی را دسیسه‌های غربیان علیه جهان اسلام قلمداد می‌کند.

صد‌ها کتاب هم درباره این موضوع نوشته شده است و روزبه روز این دیدگاه در نوشته‌های نویسندگان این گرایش‌ها بیشتر دیده می‌شود و رو به رشد است؛ این یعنی اسلام را از یک نظام معرفتی و تاریخی که‌ می‌تواند محل اندیشه ورزی هر اندیشه ورز و متخصص و عالمی باشد، تبدیل کنیم به نظامی فروبسته بر هویت اندیشی خائف بر خویش که اجازه نمی‌دهد دیگران درباره آن بیندیشند و در فهم مشترک ما از آن سهیم شوند و مشارکت کنند.

اشخاصی با همین دیدگاه بسته، با ترجمه کار‌های اسلام شناسان غربی مخالفت می‌کنند و اگر نتایج پژوهش‌های اسلام شناسان غربی با آنچه در سنت اسلامی معیار شناخته می‌شود مخالف باشد، فریادشان به آسمان می‌رود؛ این یعنی اسیر تفکرات سلفی شدن. خوشمزه اینجاست که برخی نویسندگان وطنی با همین دیدگاه، سراغ مأثورات شیعی می‌روند و‌ می‌خواهند این نوع سلفی اندیشی را به تشیع منتقل کنند.

همینان با هرچه تفکر فلسفی و عرفانی و باطنی است، مخالفند و دعوت به خلوص در تفکر شیعی می‌کنند و از منظر همین دیدگاه با دستاورد‌های اسلام شناسی در غرب هم مخالفت می‌کنند. اینان درباره آنچه در آن تخصصی ندارند، اظهارنظر می‌کنند.

فارغ از درستی یا نادرستی نتایج پژوهش‌های متخصصان غربی درباره اسلام و فقه و کلام و از این دست، فراموش نکنیم که این پژوهش ها، بخشی است از آنچه دنیای علم و معرفت را برای انسان معاصر می‌سازد. انسان معاصر در عرصه منابع معرفتی، تک بعدی نیست و اگر ایمان در جهان معاصر همچنان ممکن است و دفاع پذیر، باید هندسه خود را با معرفت‌های جدید و از آن جمله دانش تاریخ، همسان کند.

تازه مگر غیر این است که نتایج آن پژوهش ها، پرسش‌های مهمی را دربرابر مسلمانان قرار می‌دهد و خود زمینه را برای حیات فعال عقلی و فکری و احیای منطق بحث و گفتگو در درون و بیرون جهان اسلام فراهم می‌کند؟ اگر این چالش‌های فکری در میان نباشد، تفکر دینی اسلامی به انحطاطی مجدد کشیده می‌شود.

دو نگاه درباره سنت اسلام شناسی غربی وجود دارد: یک نگاه به کلی منفی است و آن را و به ویژه آنچه به نام شرق شناسی شناخته می‌شود، هجمه‌ای علیه اسلام و فرهنگ اسلامی‌ می‌شناسد.

نگاه دوم، اعتمادی کلی به مجموعه میراث اسلام شناسی و شرق شناسی در غرب دارد. من در نوشته‌های دیگر گفته ام که آنچه امروز به نام اسلام شناسی وجود دارد، با شرق شناسی قرن نوزدهمی فرق می‌کند. الان اسلام شناسی، شاخه‌ای از دپارتمان‌های تاریخ یا مذهب است و پارادایم حاکم بر آن با آنچه شرق شناسی را در سده‌های هجدهم تا نیمه سده بیستم ایجاد کرد و بدان معنا می‌داد، به کلی متفاوت است.

با همه بحث‌های نظری که درباره شرق شناسی در آن دوره مطرح است و نقد‌هایی که از دیدگاه‌های مختلف بر آن وارد شده است و ازجمله نقد‌هایی که در خود سنت غرب بر شرق شناسی نوشته شده یا از درون خود این سنت بر آن انتقاد‌هایی رفته است، تردیدی نیست که بسیاری از آنچه به حوزه مطالعات زبانی و فقه اللغه و تصحیح متون و شناسایی متن‌ها و مطالعات تاریخی و جغرافیایی مربوط است و در سنت شرق شناسی در طول حدود دویست سال منتشر شد، برای آشنایی مسلمانان با فرهنگ و تاریخ خود بسیار مفید بود.

جدا از انتقاد‌های کسانی مانند ادوارد سعید، بیشتر نقد‌ها در جهان اسلام ازسوی سلفیان بر این سنت وارد شده است که چنان که می‌دانیم، با رویکرد هویتی آمیخته شده است و نقد‌هایی علمی هم نیست. در دو سه دهه اخیر نیز به ویژه به دلیل رویکرد تجدیدنظرطلب‌ها و شکاکان در اصالت متون قدیم دینی، این نوع نقد‌ها در جهان عرب سلفی شدت بیشتری هم گرفته و البته از لحاظ محتوایی به شدت تنزل پیدا کرده است.

اما رویکرد دوم از آن کسانی است که تمام دستاورد‌های اسلام شناسی در غرب را وحی منزل فرض می‌کنند و نتایج تحقیقات در حوزه اسلام شناسی را حتمی فرض کرده، یا آن را قابل نقض و رد نمی‌دانند. طبیعی است که این رویکرد هم به همان اندازه رویکرد اولی نادرست است. به قدری مقاله و کتاب ضعیف در این سنت منتشر شده است که خود فهرست مستقلی را‌ می‌طلبد. متأسفانه مقالات نشریه‌های علمی، کمتر نقد می‌شود و این خود یکی از علل ضعف و سطحی بودن برخی از این دست پژوهش هاست.

گاهی ناآشنایی نویسنده با منابع و گاهی ناتوان بودن در درک درست متن‌ها و گاهی دخالت دادن فرضیه‌های نااستوار در امر پژوهش تاریخی، سبب بی اعتباری این قبیل پژوهش هاست. در همین حوزه شیعه شناسی یا کلام اعتبار، بسیاری از مقالات و پژوهش‌ها را‌ نمی‌توان هم وزن پژوهش‌های دانشمندان برجسته‌ای مانند آقای مادلونگ دانست، با این حال جنبه مثبت در سنت اسلام شناسی آکادمیک در غرب، این است که هم زنده است و هم نقد جایگاه مهمی دارد و دائم در کار نقادی خود و دستاورد‌های خویش است. این خیلی مهم است.

در خود ایران در سال‌های اخیر، تعداد مقالات و مطالعات بسیار خوب و با استاندارد‌های پذیرفته شده در حوزه مطالعات اسلام شناسی فزونی یافته است. متأسفانه بسیاری از این پژوهش‌ها به دلیل انتشار به زبان فارسی، به درستی در فضای آکادمیک غرب، بازتاب پیدا نمی‌کنند. بسیاری از این مقالات می‌توانند با کمی اصلاح ساختار تدوین و تألیف به یکی از زبان‌های اروپایی، جای خالی بسیاری از تحقیقات دقیق را در این حوزه در غرب پر کنند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->